یادش به خیر که قدیمها وقتی کوچکتر بودیم می رفتیم به ولایتمون کاشمر و روستاهای اونجا تموم تابستونو اونجا بودیم و همراه بچه های فامیل می رفتیم توی باغ و صحرا و دشت. می رفتیم خونه بابابزرگ و دور هم جمع می شدیم.چقدر ما رو تحویل می گرفت و ما رو دوست داشت ، اما اون همه صفا و خوبی دیگه از بین ما رفت و 3 سال پیش مادربزرگم و 2 روز مانده به عید غدیر 85 بابابزرگمو از دست دادم .خدا بیامرزش یادش به خیر براش دعا کنید.ممنونم
مطلب بعدی :
تلفنی برای درد ودل با آقا امام رضا(ع)